AbiDic.com
  • دیکشنری

to cut up

to kʌt ʌp


فارسی

1 عمومی:: خراب‌ كردن‌، خردكردن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
TO CUT DOWN
TO CUT GRASS CLOSE
TO CUT IN
TO CUT IN PIECES
TO CUT IN TWAIN
TO CUT INTO A BRILLI
TO CUT OFF
TO CUT OFF A CORNER
TO CUT ONES EYE TEET
TO CUT ONE'S LUCKY
TO CUT ONES WAY
TO CUT OUT
TO CUT SHORT
TO CUT THE PAINTER
TO CUT TO PIECES
TO CUT UP
TO DALLY
TO DASH A VESSEL TO
TO DASH ONE'S HOPES
TO DATE
TO DATE A LETTER FOR
TO DAY FORTNIGHT
TO DEADEN A WALL
TO DEAFEN A WALL
TO DEAL IN FUTURES
TO DEATH
TO DECEIVE ONESELF
TO DECLARE A DIVIDEN
TO DECLARE OFF
TO DECLARE ONESELF

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط